Agar Mail kamel Baz nashod, samte raste bala ie mail, "Printable View" ro bezanid سلام و مرسي از ابراز احساسات مثبت و بي پايان شما دوستان اگر نرسيدم به بعضي ميل ها جواب بدم، ببخشيد و به درخواست خيلي هاي ديگر، اين سري كلي جك JoK 2 JoK يك كاميون جك ************* تو سفارت امريکا به ترکه ميگن اسمت چيه؟ ميگه "power God New Year" ميگن يعني چي؟ ميگه يعني قدرت الله نوروزي ************** ترکه پتروس رو با دهقان فداکار قاطي مي کنه ...مي ره انگشت مي کنه تو چشم راننده قطار ************** سر كلاس ادبيات استاد از دختر دانشجو ميپرسه حال ساده چيه؟ دختر جواب ميده: لب! ************** غضنفر ميخواسته خودكشي كنه يه تير به مغز خودش شليك ميكنه، نيم ساعت بعد ميميره! از همه دنيا دانشمندا جمع ميشن كه ببينيد قضيه اين چي بوده، بعد از دوسال تحقيق ميفهمند كه تيره تو اين مدت داشته دنبال مغزيارو ميگشته!!! ************** غضنفر ميره شكار خرگوش، صداي هويج در مياره! ************** ترکه زنگ میزنه به ۱۱۰ می گه ببخشید فرمان و دنده و گاز و ترمز و کلاج ماشین منو دزدیدیند.پلیس ۱۱۰ به ترکه می گه ببخشید شما ترکین؟ میگه آره .پلیس بهش می گه پس لطف کنید برید جلوی ماشین بشینید!!!!!!! ************** به غضنفر کی گن با شیده جمله بساز ، می گه : رفتم خونه . دیدم بچه شاشیده ************** غضنفر مي ره خواستگاري، مادر و پدر دختره بهش جواب رد ميدن، مي گن: دختر ما داره درس ميخونه. غضنفر مي گه: ايشكال نداره، من مي رم دو ساعت ديگه برميگردم ************** غضنفر زنگ ميزنه به آژانس و ميگه: آقا ببخشيد مزاحمتون شدم، ماشين دارين؟ رزروشن آژانس هم با كلي كلاس ميگه: بله قربان! غضنفر ميگه: اااا خوش به حالتون! ************** به غضنفر می گن با خرچنگ جمله بساز ، می گه کره خر چنگ نزن!!! ************** غضنفر به غول چراغ جادو مي گه: قدس را آزاد کن، غوله مي گه: نمي تونم. غضنفر مي گه: خوب پس، منو آدم کن ... غوله مي ذاره و در مي ره. غضنفر داد مي زنه و مي گه: کجا... غوله مي گه: دارم مي رم قدسو آزاد کنم، راحت تره ! ************** دو تا غضنفر ميرن سوراخ لايه اوزن رو بدوزن، خودشون ميمونن اونور! ************** غضنفر سر نماز موقع قنوت د.تاشو برعکس ميگيره ، بهش ميگن آخه اين چه طرزشه ؟ ميگه : ميخوام ايندفعه از حفظ بخونم ! ************** زنه به شوهرش میگه ۳ تا حیوان وحشی نام ببر طرف میگه : خودت خواهرت خدا بیامرز مادرت ************** غضنفر مي ره تماشاي مسابقه دو و ميداني، از بغل دستيش مي پرسه:اين ها براي چي دارن مي دون؟ طرف مي گه: چون به نفر اول جايزه مي دن. غضنفر کمي فکر مي کنه، بعد مي پرسه: پس بقيه براي چي دارن مي دون؟ ************** از غضنفر پرسيدن: چرا ترک شدي؟ گفت: به علت کمبود امکانات ************** غضنفر تلویزیون تماشا میکرده،می بینه هر پنج تا کانال رازبقا داره.به بچه اش میگه:برو ببین آنتن تلویزیون توی خونه همسایه نیفتاده؟ ************** دو تا آفریقایی با یه نفر سومی وسط بیایون بودن در همین حال و هوا بودن که یدفعه آفریقایی یه چراغ جادو پیدا می کنه. بعد غوله می یاد بیرون و به آفرقایی میگه یه آرزو کن. آفریقایی میگه: منو سفید کن. تا اینو میگه سومی میزنه زیر خنده آفریقایی میگه: چیه برای چی میخندی؟ سومی گفت: همینجوری. بعد غوله به آفریقایی دومیه گفت: تو چی می خوای؟ آفریقایی گفت: منم سفید کن . دوباره سومی میزنه زیر خنده . آفریقایی گفت برای چی میخندی؟ سومی باز گفت: همینجوری. نوبت سومی میشه. غوله ازش می پرسه: تو چی می خوای . سومی میگه: این دوتا رو سیاه کن. ************** یه روز یکی می خواسته سوار آسانسور بشه میبینه اونجا نوشته: ظرفیت 12 نفر. میگه: ای وای خدا! حالا اون 11 نفر رو از کجا بیارم!؟ ************** یارو به شاگردش میگه: قربون دستت، برو عقب ماشین ببین چراغ راهنما ماشین کار میکنه یا نه. شاگرد میره عقب ماشین، میگه: کار میکنه، کار نَمیکنه، کار میکنه، کار نَمیکنه...! ************** مسافر به مدیر هتل: "آقا اتاق من پر از مگس است!" مدیر هتل:"نگران نباشید یک ساعت دیگر وقت ناهار است همه ی آنها به رستوران هتل می آیند." ************** گدا: آقا تو رو خدا به من هزار تومن بدین برم ناهار بخورم. یارو: پول نمیدم، ولی بیا بریم برات یه پرس غذا بگیرم. گدا: نه نخواستم، امروز واسه هزار تومن تا حالا شیش بار ناهار خوردم! ************** معلم تاریخ: آهای⦠تو که با اون قد بلندت ته کلاس وایسادی و بر و بر منو نگاه میکنی بگو ببینم اسکندر مقدونی کی بود؟ طرف: نمیدونم. معلم تاریخ: کی ناصرالدین شاه را کشت؟ طرف: نمیدونم. معلم تاریخ: پس تو با این وضعت چطوری میخوای امتحان تاریخ بدی؟ طرف: من که نمیخوام امتحان بدم من اومدم بخاری کلاس را تعمیر کنم. ************** یه دهاتیه پا میشه میاد تهرون میره سوار تاکسی میشه میگه در بست. راننده هم قبول میکنه. وقتی میاد پیاده شه یه ده تومنی میزاره کف دست راننده و میره. راننده داد میزنه: آقاâ¦بقیه ش؟؟؟ دهاتیه میگه: بقیه ش مال خودت!!! ************** یارو تو جبهه پشت ضد هوایی بوده میزنه یه هواپیما رو میندازه. خلبانه با چتر نجات میپره بیرون، یارو میگه: بچه ها در رین صاحابش اومد! ************** وسط شهر یه چاهی بوده، هی ملت میافتادن توش، زخم و میشدن. میان تو شهرداری یک جلسه برگذار میکنن که واسه این مشکل یک راه حلی پیدا کنن. یکی از مهندسا پا میشه میگه: یافتم! ما یک آمبولانس میگذاریم بغل این چاه، هرکی افتاد توش رو سریع ببره بیمارستان. ملت همه هورا میکشن..آفرین! یک مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق که همتون نفهمید! آخه اینم شد راه حل؟! ملت میگن، خوب تو میگی چیکار کنیم؟ یارو میگه: بابا تا اون آمبولانس طرف رو برسونه بیمارستان، که بدبخت جون داده ما باید یک بیمارستان کنار این چاه بسازیم، که همه بهش سریع دسترسی داشته باشن! ملت دیگه خیلی سر حال می شن، کف میزنن سوت میکشن، که ایول بابا تو چه مخی داری! یهو یه مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق هرچی بهمون میگن، حقمونه! آخه این شد راه حل؟! این همه خرج کنیم یک بیمارستان بسازیم کنار چاه که چی بشه؟ مردم تعجب میکنن، میگن: خوب تو میگی چیکار کنیم؟ یارو میگه: بابا این که واضحه، ما این چاهو پر میکنیم، میریم نزدیک همه بیمارستانها یک چاههای زیادی حفر می کنیم! ************** روزی ملا به در خانه ی همسایه رفت و از او درخواست یک دیگ را نمود. همسایه ظرف را داد. بعد از چند روز بعد ملا دیگ را به همراه یک دیگچه آورد. همسایه با تعجب پرسید که دیگچه دیگر چیست؟ ملا پاسخ داد که دیگ یک دیگچه زایید و همسایه با خوشحالی پذیرفت. چند روز بعد دوباره ملا دیگ را درخواست کرد همسایه به امید زاییدن دیگ، دیگ را به او داد و مدتی گذشت و ملا دیگ را نیاورد. همسایه برای دریافت دیگ خود را به در خانه ی ملا رسانید و دیگ خود را درخواست کرد. اما ملا با گریه پاسخ داد که دیگ مُرد. همسایه با تعجب پرسید مگر دیگ می میرد؟ ملا گفت: این بار هم مانند بار قبل دیگ در حال زاییدن بود که سر زا مرد!!!!!! ************** به عشق جرقه اي هااز طرف "سامان اس ام اس باز" نظراتو برام بفرست تا منم اس ام اس بفرستم |
No comments:
Post a Comment