|
| Link Mostaghim Majaleh ASHEGHANEH 21 Agar Mail kamel Baz nashod, samte raste bala ie mail,"Printable View" ro bezanid "اول به نام عشق و خداي عشق، دوم به نام تو، سوم به ياد مرگ" سلام به دوستداران جرقه و مجله عاشقانه سلامي با بوي عيد ...سلامي با بودي پايان..سلامي به بوي آغاز سال جديد هم كه در راهه... و اين آخرين شماره مجله عاشقانه در سال 86 است سال خوبي را براي همگي آرزومندم ... حتما هم لينكهاي آخر هر ميل را ببينيد آرشيو كامل مجله عاشقانه ها تا به امروز (براي خواندن شماره هاي قبل، روي آن كليك كنيد) آلبرت انيشتن : قرآن كتاب جبر يا هندسه نيست قرآن تنها كتابي است كه براي هدايت بشريت فرستاده شده است راهي كه فلاسفه از هدايت آن عاجزند !
آموخته ام که اگر نمي توانم ستاره باشم ؛ لزومي ندارد ابر باشم. -+-+-+-+-+-+-+-+-+- ديشب تو فكرت بودم كه يه قطره اشك از چشمام جاري شد........ از اشك پرسيدم چرا اومدي؟؟ گفت آخه تو چشمات كسي هست كه ديگه اونجا جاي من نيست -+-+-+-+-+-+-+-+-+- قلب مثل دو تا اتاق ديوار به ديوار هست که يکي از اتاقها غم و ديگري شادي. مي گن آروم بخند که تو اتاق بقلي غم را بيدار نکني -+-+-+-+-+-+-+-+-+- تو را به ياد آن روز...... تو را به گلبرگ هاي خشک آن رز خشکيده....... تو را به روز اول بار ديدنت.........تو را به اولين نگاه عاشقانه....... تو را به ياد بارون روز نيامدنت..... تو را به تنهايي روز رفتنت....... تو را به بوي بارون روز برگشتنت....... تنهايم مگذار ديگر -+-+-+-+-+-+-+-+-+- حقيقت و عشق تنها مفاهيمي هستن که ارزش زندگي کردن براي آنها وصد البته ارزش مردن براي آنها وجود دارد -+-+-+-+-+-+-+-+-+- دوست داشتن کساني که دوستمان ميدارند کار بزرگي نيست، مهم آن است آنهايي را که ما را دوست ندارند، دوست بداريم -+-+-+-+-+-+-+-+-+- لحظه ها را گذرانديم که به خوشبختي برسيم؛ غافل از آنکه لحظه ها همان خوشبختي بودند -+-+-+-+-+-+-+-+-+- زني مي رفت ، مردي او را ديد و دنبال او روان شد . زن پرسيد که چرا پس من مي آيي ؟ مرد گفت : برتو عاشق شده ام . زن گفت : برمن چه عاشق شده اي ، خواهر من از من خوبتر است و از پس من مي آيد ، برو و بر او عاشق شو . مرد از آنجا برگشت و زني بدصورت ديد ، بسيار ناخوش گرديد و باز نزد زن رفت و گفت : چرا دروغ گفتي ؟ زن گفت : تو راست نگفتي . اگر عاشق من بودي ، پيش ديگري چرا مي رفتي ؟ مرد شرمنده شد و رفت -+-+-+-+-+-+-+-+-+- عشق يعني خاطرات بي غبار دفتري از شعر و از عطر بهار عشق يعني يك تمنا , يك نياز زمزمه از عاشقي با سوز و ساز عشق يعني چشم خيس مست او زير باران دست تو در دست او عشق يعني ماتهب از يك نگاه غرق در گلبوسه تا وقت پگاه عشق يعني عطر خجلت ....شور عشق گرمي دست تو در آغوش عشق عشق يعني "بي تو هرگز ...پس بمان تا سحر از عاشقي با او بخوان عشق يعني هر چه داري نيم كن از برايش قلب خود تقديم كن -+-+-+-+-+-+-+-+-+- کاش وقتي زندگي فرصت دهد گاهي از پروانه ها يادي کنيم کاش بخشي از زمان خويش را وقت قسمت کردن شادي کنيم کاش وقتي آسمان باراني ست از زلال چشمهايش تر شويم وقت پائيز از هجوم دست باد کاش مثل پونه ها پرپر شويم -+-+-+-+-+-+-+-+-+- يه روز دل تصميم مي گيره سنگ شه تا ديگه عاشق نشه ميره و سنگ مي شه و ميره قاطي سنگ ها اما اونجاهم عاشق يه سنگي ميشه -+-+-+-+-+-+-+-+-+- روي قبرم بنويسيد مسافر بوده است/ ........ بنويسيد كه يك مرغ مهاجر بوده است ...... بنويسيد زمين كوچه ي سرگردانيست ..... او در اين معبر پرحادثه عابر بوده است ...... صفت شاعر اگر همدلي و همدرديست ...... در رثايم بنويسد كه شاعر بوده است ....... بنويسيد اگر شعري ازاومانده بجاي ...... مردي از طايفه ي شعر معاصر بوده است ...... مدح گويي و ثنا خواني اگر دين داريست ...... بنويسيد در اين مرحله كافر بوده است ...... غزل حجرت من را همه جا بنويسيد ...... روي قبرم بنويسيدمهاجر بوده است -+-+-+-+-+-+-+-+-+- براي ديدن،آرشيو كامل قطعات عاشقانه اينجا كليك كنيد
خدا هست دانشجویی سر کلاس فلسفه نشسته بود. موضوع درس درباره خدا بود. استاد پرسید(آیا در این کلاس کسی هست که صدای خدا را شنیده باشد؟) کسی پاسخ نداد. استاد دوباره پرسیدآیا در این کلاس کسی هست که خدا را لمس کرده باشد؟) دوباره کسی پاسخ نداد. استاد برای سومین بار پرسید): آیا در این کلاس کسی هست که خدا را دیده باشد؟) برای سومین بار هم کسی پاسخ نداد. استاد با قاطعیت گفتبا این وصف خدا وجود ندارد). دانشجو به هیچ روی با استدلال استاد موافق نبود و اجازه خواست تا صحبت کند. استاد پذیرفت. دانشجو از جایش برخواست و از همکلاسی هایش پرسید: (آیا در این کلاس کسی هست که صدای مغز استاد را شنیده باشد؟) همه سکوت کردند. (آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را لمس کرده باشد؟) همچنان کسی چیزی نگفت. (آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را دیده باشد؟) وقتی برای سومین بار کسی پاسخی نداد، دانشجو چنین نتیجه گیری کرد که استادشان مغز ندارد. نامۀ بي جواب
سلام بهونه قشنگ من براي زندگي آره بازم منم همون بهونه هميشگي فدايه مهربونيات چه ميکني با سرنوشت دلم برات تنگ شده بود اين نامه رو واست نوشت حال من و اگه بخواي رنگ گلاي قاليه جاي نگاهت بد جوري تو صحن چشمام خاليه ابرا همه پيشه منن اينجا هوا پر از غمه از غصه هام هرچي بگم جون خودت بازم کمه ديشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون فرياد زدم يا تو بيا يا منو پيشت برسون فداي تو نمي دوني بي تو چه دردي کشيدم حقيقت و واست بگم به آخر خط رسيدم رفتي و من تنها شدم با غصه هاي زندگي قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگي نمي دوني چقدر دلم تنگ براي ديدنت براي مهربونيات ، نوازشات ، بوسيدنت به خاطرت مونده يکي هميشه چشم به راهته ؟ يه قلب تنها و کبود هلاک يک نگاهته ؟ من ميدونم همين روزا عشق من از يادت ميره بعدش خبر ميدن بيا که داره دوستت مي ميره روزات بلنده يا کوتاه دوست شدي اونجا با کسي؟ بيشتر از اين منو نذار تو غصه و دلواپسي يه وقت منو گم مي کني تو دود اين شهر غريب يه سرزمين غربته با صدتا نيرنگ و فريب فداي تو يه وقت شبا بي خوابي خستت نکنه غم غريبي عزيزم زرد و شکستت نکنه چادر شب لطيفت تو از روت شبا پس نزني تنگ بلور آب تو يه وقت نا غافل نشکني اگه واست زهمتي نيست بر سر عهدمون بمون منم تو رو سپردمت دست خدايه مهربون راستي ديروز بارون اومد من و خيالت تر شديم رفتيم تو قلب آسمون با ابرا همسفر شديم از وقتي رفتي آسمونمون پر کبوتره زخم دلم خوب نشده از وقتي رفتي بد تره غصه نخور تا تو بياي حال منم اينجوريه سرفه هاي مکررم ماله هواي دوريه گلدون شمعدوني مونم عجيب واست دلواپسه مثه يه بچه که باره اوله ميره مدرسه تو از خودت برام بگ بدونه من خوش ميگذره؟ دلت مخواد مي اومدم يا تنها رفتي بهتره ؟ از وقتي رفتي تو چشام فقط شده کاسه خون همش يه چشمم به دره چشم ديگم به آسمون يادت مياد گريه هامو ريختم کناره پنجره؟ داد کشيدم ترو خدا نامه بده يادت نره يادت مياد خنديدي و گفتي حالا بذار برم تو رفتي و من تا حالا کناره در منتظرم امروز ديدم ديگه داري منو فراموش مي کني فانوسه آرزوهامونو داري خاموش مي کني گفتم واست نامه بدم نگي عجب چه بي وفاست با اين که من خوب مي دونم جواب نامه با خداست عکسايه نازنين تو با چند تا گل کنارمه يه بغض کهنه چند روزه دائم در انتظارمه تنها دليل زندگي با يه غمي دوستت دارم داغ دلم تازه ميشه اسمت و وقتي ميارم وقتي تو نيستي چه کنم با اين دل بهونه گير؟ مگه نگفتم چشمات و از چشم من هيچوقت نگير؟ حرف من و به دل نگير همش ماله غريبيه تو رفتي من غريب شدم چه دنيايه عجيبيه زودتر بيا بدون تو اينجا واسم جهنمه ديوار خونمون پر از سايه غصه و غمه تحملي که تو دادي ديگه داره تموم ميشه مگه نگفتي همه جا مال مني تا هميشه؟ دلم واست شور ميزنه اين دل و بي خبر نذار تو رو خدا با خوبيات رو هيچ دلي اثر نذار فکر نکني از راه دور دارم سفارش ميکنم به جون تو فقط دارم يه قدري خواهش ميکنم اگه بخوام برات بگم شايد بشه صدتا کتاب که هر صفحش قصه چندتا درده و چندتا عذاب مي گم شبا ستاره ها تا مي تونن دعات کنن نورشونو بدرقه پاکي خنده هات کنن يه شب تو پاييز که غمت سر به سر دل مي ذاره مريم همون کسي که بيشتر از همه دوست داره
يك نكته از دكتر علي شريعتي زندگي همچون يك خانه شلوغ و پراثاث و درهم و برهم است و تو
درآن غرق . اين تابلو را به ديوا ر اتاق مى زنى ، آن قاليچه را جلو
پلكان مى اندازى، راهرو را جارو مى كنى، مبلها به هم ريخته است
مهمان ها دارند مى رسند و هنوز لباس عوض نكرده اى در آشپزخانه
واويلاست وهنوز هم كارهات مانده است . يكي از مهمان ها كه الان
مى آيد نكته بين و بهانه گير و حسود و چهار چشمى همه چيز را مى
پايد . از اين اتاق به آن اتاق سر مى كشى، از حياط به توى هال مى
پرى، از پله ها به طبقه بالا ميروى، بر ميگردى پرده و قالى و سماور
گل و ميوه و چاى و شربت و شيرينى و حسن وحسين و مهين و
شهين ....... غرقه درهمين كشمكشها و گرفتاريها و مشغوليات و
خيالات و مى روى و مى آ يى و مى دوى و مى پرى كه ناگهان سر
پيچ پلكان جلوت يك آينه است از آن رد مشو...! لحظه اى همه چيز را
رها كن ، خودت را خلاص كن، بايست و با خودت روبرو شو نگاهش
كن خوب نگاهش كن ا و را مى شناسى ؟ دقيقا ور اندازش كن كوشش
كن درست بشنا سي اش، درست بجايش آورى فكر كن ببين اين همان
است كه مى خواستى با شى ؟ اگر نه پس چه كسى و چه كارى فوريتر
و مهمتر از اينكه همه اين مشغله هاى سرسام آور و پوچ و و روزمره
و تكرارى و زودگذر و تقليدى و بي دوام و بى قيمت را از دست و
دوشت بريزى و به او بپردازى، او را درست كنى، فرصت كم است
مگر عمر آدمى چند هزار سال است ؟!
چه زود هم مى گذرد مثل صفحات كتابى كه باد ورق مى زند، آنهم
كتاب كوچكى كه پنجاه، شصت صفحه بيشتر ندارد.
آرشيو سخنان دكتر شريعتي
Life is no straight and easy corridor along which we travel free and unhampered, but a maze of passages, through which we must seek our way, lost and confused, now and again checked on a blind alley. But always, if we have faith,a door will open for us, not perhaps one that we ourselves would ever have thought of ,but one that will ultimately prove good for us http://shiny_shells_zone.royablog.com يک به يک فاصله ها را بردار آرشيو عكسهاي جالب و جديد نكته: براي ديدن عكسهاي بيشتردر هر زمينه، روي عكس كليك كنيد نكته: براي ديدن عكسهاي بيشتر، روي عكسها كليك كرده هر هفته با بهترين و جالب ترين لينكها با فرستادن اين ميل براي دوستان خود، آنها را هم شاد كنيد
``Saeid Rahmati`` | | |
|
|
__._,_.___
Jaraaghe Group
****************************************
BARAYE OZVIAT DAR GROUP BIA IN ADDRESS :
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
BAD PAINE SAFHE DOKMEYE JOIN RO BEZAN
****************************************
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
-------------------------------------------
more info : www.jaraghe.ir/join __,_._,___
No comments:
Post a Comment