| | | | | | | | | "اول به نام عشق و خداي عشق، دوم به نام تو، سوم به ياد مرگ" سلام به دوستداران جرقه و مجله عاشقانه در ابتدا يك عذرخواهي به خاطز اشتباه تايپي كه در قطعات عاشقانه شماره قبل مجله بود از همه دوستان ميكنم حتما هم لينكهاي آخر هر ميل را ببينيد اندیشه کردن به این که چه بگویم، بهتر است از پشیمانی از این که چرا گفتم پيشگاه تو الها! در پيشگاه تو ايستاده ام و دست هايم را به سوي تو گشوده ام. مي دانم كه در بندگي ات اهمال كرده ام و در طاعتت كوتاهي. اگر راه حياء مي پيمودم، بايستي از خواستن و دعا نمودن دست مي كشيدم. اما آنگاه كه شنيدم گناه كاران را به درگاهت فرا خوانده اي به امتثال ندايت آمدم و به عواطف تو، اي مهربان ترين مهربانان افسوس... آن زمان که بايد دوست بداريم کوتاهي ميکنيم آن زمان که دوستمان دارند لجبازي ميکنيم و بعد... براي آنچه از دست رفته آه ميکشيم آدمها با هم برابرند ، اما پولدارها محترمترند . همه آدمها با هم برابرند ، اما دخترها پرطرفدارترند . همه آدمها با هم برابرند ، اما بچه ها واجبترند . همه آدمها با هم برابرند ، اما خانمها مقدمترند . همه آدمها با هم برابرند ، اما سياهها بدبختترند و سفيدها برترند... البته تبعيضي در كارنيست . در كل همه آدمها با هم برابرند ، اما بعضيها برابرترند يک روز عشقت را دزديدم و براي اينکه جاي مطمئني داشته باشد آن را در قلبم پنهان کردم .غافل از اينکه روزي براي پس گرفتن آن قلبم را خواهي شکست يه نفر تو آخرين ثانيه ها از راه رسيد اون با آخرين ستاره، دست مهتابو بوسيد اون ،تو اولين قرارِ عاشقي پيشم نشست اون با چشماي قشنگش غم قصه رو شکست اون همون لحظه رسيد که عاشقي ميخواست بميره اون اومد تا عاشقي رونق بگيره ميدونست لحظه ي ديدار منه ميدونست هنوز ستاره روشنه اون سرِ ساعت عاشقي من، جوونه کرد اون منو عاشق ِ آشيونه کرد اولين قرارِ عشقو تو چشاي اون نشستم آخرين شباي عشقو تو چشاي اون شکستم دل من هنوز نداره اينو باور که قشنگترين بهارم، برسه لحظه ي آخر تنهايي را دوست دارم زيرا بي وفا نيست ... تنهايي را دوست دارم زيرا عشق دروغي در آن نيست ... تنهايي را دوست دام زيرا تجربه کردم ... تنهايي را دوست دارم زيرا خداوند هم تنهاست .. . تنهايي را دوست دارم زيرا.... در کلبه تنهايي هايم در انتظار خواهم گريست و انتظار کشيدنم را پنهان خواهم کرد تنهايي بگو چگونه اسمت را بنويسم؟ وقتي اشک نمي گذارد اسمت را به همراه ستاره مي نويسم چون مرا به ياد شبهاي تارعشق مي اندازد بگو چگونه درک کنم لحظات عاشقي را؟ بگو چگونه بعد از اين تحمل کنم لحظات تنهايي را؟ با نوشتن تنهايي گريه ام مي گيرد چه برسد به اينکه تنهايم بگذاري بگو چگونه احساسم رابنويسم که ديگر دلم از تنهايي و بدون تو بودن خسته شده....؟؟؟ زندگي هنر نقاشي كردن است بدون استفاده از پاك كن سعي كن هميشه طوري زندگي كني كه وقتي به گذشته برميگردي نيازي به پاك كن نداشته باشي. آلبرت انيشتين مي گويد: تنها يک سقوط است که جاذبه زمين مسئول آن نيست فرو افتادن در عشق . این دخترک جلف! فکر میکند، از همه زیباتر است. یوهو، موهایش بعد از فر ششماهه، دوباره رشد کرده است. بعد هم این چکمههای کوتاهی که پوشیده است، خیلی احمقانه هستند. بهعلاوه هیچچیز نمیداند. او در مورد هیچچیز، اطلاعات ندارد. همیشه وقتی پسر را میبیند، مثل هنرپیشهها موهای خود را به عقب میاندازد. حتی یک آدم کور هم متوجه میشود که چه فیلمی میآید. بسیار خوب، قبول. او خیلی خوب میرقصد. بهتر از من. اعتراف میکنم. صدایی بسیار خوب و چشمهای زیبا دارد، اما دیگر این قیلوقال دائمی چیست؟ بعد از پنج دقیقه، اعصاب آدم را خرد میکند. و مرد با او... ساعـتها حرف میزند. مخصوصاً به آنها نگاه نمیکند. نه، حالا دستش را دور گردن زن میاندازد. میخواهم از اینجا دور شوم! اما حتماً زن دوست دارد که من همین کار را انجام دهم. در این صورت پیروز شده است. در دستشویی به آینه نگاه میکنم و چشمهای خود را زشت و مهوع مییابم. در هر صورت حالت تهوع دارم. دقیقاً حالا باید بیهوش شوم. به این ترتیب مرد متأسف خواهد شد که ساعتها با او گفتوگو کرده است. حتی وقتی از دستشویی برمیگردم، مرد آنجا ایستاده است: «برویم؟» سعی میکنم وقتی به او جواب میدهم: «اگر تو میل داری...» حتیالمقدور بیتفاوت جلوه کنم. در حالی که اصلاً نمیتوانم بگویم که چقدر خوشحالم. به در که میرسیم از او میپرسم، مشکل کریستن چیست. «آه خدایا. چه آدم اعصابخرد کنی! وای...!» زیر لب میگویم: «بهنظر من که خیلی مهربان است.» داستان ترجمه / حسادت تانیا سیمرمان / برگردان: مهشید میرمعزی منزلی در دوردست منزلی در دوردستی هست بی شک هر مسافر را اینچنین دانسته بودم ، وین چنین دانم لیک ای ندانم چون و چند ! ای دور تو بسا کاراسته باشی به ایینی که دلخواه ست دانم این که بایدم سوی تو آمد ، لیک کاش این را نیز می دانستم ، ای نشناخته منزل که از این بیغوله تا آنجا کدامین راه یا کدام است آن که بیراه ست ای برایم ، نه برایم ساخته منزل نیز می دانستم این را ، کاش که به سوی تو چها می بایدم آورد دانم ای دور عزیز ! این نیک می دانی من پیاده ی ناتوان تو دور و دیگر وقت بیگاه ست کاش می دانستم این را نیز که برای من تو در آنجا چها داری گاه کز شور و طرب خاطر شود سرشار می توانم دید از حریفان نازنینی که تواند جام زد بر جام تا از آن شادی به او سهمی توان بخشید ؟ شب که می اید چراغی هست ؟ من نمی گویم بهاران ، شاخه ای گل در یکی گلدان یا چو ابر اندهان بارید ، دل شد تیره و لبریز ز آشنایی غمگسار آنجا سراغی هست ؟ يك نكته از دكتر علي شريعتي دوست داشتن از عشق برتر است... دوست داشت از عشق برتر است. عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی. اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال. عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سرزند بی ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع می کند و تاهرجا که یک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می یابد. عشق در غالب دل ها، در شکل ها و رنگهای تقریبا مشابهی، متجلی می شود و دارای صفات و حالات و مظاهر مشترکی است، اما دوست داشتن در هر روحی جاوه ای خاص خویش دارد و از روح رنگ می گیرد و چون روح ها، برخلاف غریزه ها، هرکدام رنگی و ارتفاعی و بعدی و طعم و عطری ویژه خویش دارد، می توان گفت که به شماره هر روحی، دوست داشتنی هست. عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست و گذر فصلها و عبور سالها بر آن اثر می گذارد، اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می کند و بر آشیانه بلندش روز و روزگار را دستی نیست. عشق در هر رنگی و سطحی، با زیبایی محسوس، در نهان یا آشکار، رابطه دارد. چنانکه شوپنهاور می گوید: "شما بیست سال بر سن معشوقتان بیفزایید، آنگاه تاثیر مستقیم آن را برروی احساستان مطالعه کنید!" اما دوست داشتن چنان در روح غرق است و گیج و جذب زیبایی های روح که زیبایی های محسوس را به گونه ای دیگر می بیند. عشق طوفانی و متلاطم و بوقلمون صفت است اما دوست داشتن آرام و استوار و پروقار و سرشار از نجابت. عشق با دوری و نزدیکی در نوسان است. اگر دوری به طول انجامد ضعیف می شود، اگر تماس دوام یابد به ابتذال می کشد و تنها با بیم و امید و تزلزل و اضطراب و دیدار و پرهیز زنده و نیرومند می ماند. اما دوست داشتن با این حالات ناآشنا است. دنیایش دنیای دیگری است. عشق جوششی یکجانبه است. به معشوق نمی اندیشد که کیست. یک خود جوشش ذاتی است و ازاین رو همیشه اشتباه می کند و در انتخاب بسختی می لغزد و یا همواره یکجانبه می ماند و گاه، میان دو بیگانه ناهمانند، عشقی جرقه می زند و چون در تاریکی است و یکدیگر را نمی بینند، پس از انفجار این صاعقه است که در پرتو روشنایی آن، چهره یکدیگر را می توانند دید و در اینجا است که گاه، پس از جرقه زدن عشق، عاشق و معشوق که در چهره هم می نگرند، احساس می کنند که هم را نمی شناسند و بیگانگی و ناآشنایی پس از عشق - که درد کوچکی نیست - فراوان است. اما دوست داشتن در روشنایی ریشه می بندد و در زیر نور سبز می شود و رشد می کند و از این رو است که همواره پس از آشنایی پدید می آید و در حقیقت، در آغاز، دو روح خط آشنایی را در سیما و نگاه یکدیگر می خوانند و پس از آشنا شدن است که خودمانی می شوند. 1. Call an old friend, just to say hi. 2. Hold a door open for a stranger. 3. Invite someone to lunch. 4. Compliment someone on his or her appearance. 5. Ask a coworker for their opinion on a project. 6. Bring cookies to work. 7. Let someone cut in during rush hour traffic. 8. Leave a waitress or waiter a big tip. 9. Tell a cashier to have a nice day. 10. Call your parents. خنده بر لب مي زنم تا كس نداند كه، حال من و اين دنيا كه ما ديديم ،خنديدن نداشت. هر هفته با بهترين و جالب ترين لينكها با فرستادن اين ميل براي دوستان خود، آنها را هم شاد كنيد | | | | | | | | | | | | | |
__._,_.___
Jaraaghe Group
****************************************
BARAYE OZVIAT DAR GROUP BIA IN ADDRESS :
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
BAD PAINE SAFHE DOKMEYE JOIN RO BEZAN
****************************************
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
http://groups.yahoo.com/group/Jaraaghe/join
-------------------------------------------
more info : www.jaraghe.ir/join __,_._,___
No comments:
Post a Comment